هاوار زاگرس ،نبی امیربیگی ::یکی از شاعران بزرگ و ایرانی که نقش بی بدیل در ایران و جهان پررنگ است، خواجه حافظ شیرازی بلند آوازه و شیرین سخن است که هرچه از طراوت غزلهایش بگوییم کم گفته ایم.
خواجه شمسالدين محمد حافظ شيرازى فرزند بهاءالدين معروفترين شاعر عارف قرن هشتم و يكى از چهار شاعر بزرگ ايرانى است كه در جهان معروف شدهاند.
از زمان تولد او را بين سالهاى ۷۰۰ تا ۷۲۶ ق ذكر كردهاند، از مجموع كتابهائى كه درباره حافظ نوشته شده چنين فهميده مىشود كه بهاءالدين محمد پدر حافظ در عصر اتابكان فارس از اصفهان به شيراز مهاجرت كرده و در آنجا از طريق بازرگانى ثروتى اندوخته است؛ ولى ديرى نگذشته كه زندگى را بدرود گفته و كارهاى تجارتى او آشفته و نابسامان گرديده است.
حافظ در طول زندگی خود با بسیاری از سلاطین و درباریان تعامل داشت و با اهل علم و ادب و شعر هم همنشینی داشت و از احوال صوفیان و درویشان زمانش هم باخبر بود، اما خودش هرگز در هیچ از این گروهها قرار نگرفت، کنایههای تلخ و تندی که در دیوانش به صوفیان فریبکار و سلاطین متظاهر به دینداری زدهاست، اثباتی بر این ادعا هستند.
سبک غزلیات حافظ خوش سخن دارای سه فضای عاشقانه، عارفانه و مدحی است. اما مهمترین شاخصهٔ سبک حافظ، عدم ارتباط و بهعبارتی پریشانی و پراکندگی موضوع و استقلال ابیات است که همچنان مورد بحث حافظپژوهان است.
کتاب حافظ از دیر در میان تمام خانه های ایرانی بعد از قرآن که کلام وحی است وجود دارد و همواره مردم در میان سختیهای روزگار او را به عنوان مامنی برای خود می بینند چرا که هر گاه میان دو راهی قرار می گیرند، به کتاب از خواجه شیراز تفعل می زنند، چرا که حافظ همانگونه که از القاب پیداست حافظ قرآن بوده و لسان الغیب است.
آوازهٔ شعر حافظ در زمان زندگیاش، به سرزمینهای دیگر مانند شبهقارهٔ هند رسید و شاعران آن سرزمینها تلاش کردند تا ویژگیهای شعرش را بهکار برند و بهمانند حافظ مضامین عاشقانه و عارفانه را بههم پیوند دهند و از صنایع ادبی بهروش حافظ بهره گیرند، در زمان بعد از حیاتش نیز آوازه ای دو چندان یافت و همواره انگیزه حافظ پژوهان شرق و غرب بوده است./م