هاوار زاگرس، محمد زمانی ::باید اعتراف کرد که آسیبپذیرترین نظام یک کشور در یک جامعه تورمزده، فشار روانی ناشی از افزایش قیمتها و کاهش یا ناکافی بودن درآمد، به روابط میانفردی خانواده که سالها برای ساختن آن تلاش شده صدمه جدی میزند.
حتی در بدترین شرایط هم مردم ناچارند قبضها را بپردازند، قسط وام و اجارهبهای خانه را بدهند و نیازهای اولیهشان را برطرف کنند؛ با بالا رفتن هزینهها، برخی به گرفتن وام و قرض کردن از بستگان و اقوام متوسل میشوند اما ناتوانی در بازپرداخت قرض خود اوضاع را وخیمتر میکند.
برخی خانوادهها نیز ناچار میشوند در سبک زندگی خود تغییراتی ایجاد کنند؛ خانه را بفروشند، مدرسه فرزندانشان را عوض کنند، به مناطق حاشیهای یا ارزانتر مهاجرت کنند و از خیر تفریحات و سفر بگذرند؛ تغییرات جدی و ناگهانی در سبک زندگی، اغلب فرصت تطابق را از اعضای خانواده میگیرد و میتواند پیامدهای روانی جدی برای آنان به همراه داشته باشد.
شواهد نشان میدهد که «بدرفتاری با کودکان» یا «بیتوجهی به آنها» یکی از پیامدهای این تغییرات اساسی است؛ به علاوه بچهها از درک شرایط جدید عاجزند و توان پذیرش تنگناهای مالی را ندارند به همین دلیل اغلب بیشتر بزرگسالان آسیب میبینند و از سوی دیگر مطالعات نشان داده فشار مالی رابطه مستقیمی با افزایش اختلاف و کاهش زمان با هم بودن زوجین دارد؛ اگرچه تاثیرات مستقیم فشار مالی ناشی از تورم بر کیفیت ازدواج مشخصتر و شناختهشدهتر هستند اما پیامدهای غیرمستقیم آن نیز میتواند کیفیت زندگی زناشویی را بهشدت تحت تاثیر قرار دهد.
برخی از این آثار غیرمستقیم عبارتاند از تغییر در نگرش، خلق و رفتار در قبال زوج که متأثر از فشار مالی است؛ چنین تغییراتی در رفتار میتواند به افزایش تعارض، خشونت کلامی و فیزیکی و پرخاشگری منجر شود.
جوانان نیز از پیامدهای تورم در امان نیستند، ترس از تورم به زندگی آنها آسیب میزند، به علاوه در سایه تورم، رکود و بیکاری تمایل به مهاجرت در میان جوانان بهطور معناداری افزایش می کند.
صرف نظر از افزایش جرایم مسلحانه و خشونتبار، احتمالاً روزی نیست که خبری از کیفقاپی، سرقت موبایل، دزدیدن مواد غذایی و لباس از فروشگاهها یا ربودن اموال عمومی مانند درپوش فاضلاب و گاردریل بزرگراهها و کابلهای مخابراتی نشنویم، جامعه تورمزده با اخلاق هم نسبت نزدیکی نخواهد داشت.
مطالعات نشان داده اگرچه مردم تمایل دارند اصول اخلاقی محکمی داشته باشند، محرومیت مالی ممکن است سبب شود از این معیارهای سختگیرانه دور شوند، بنابراین کسانی که احساس محرومیت میکنند ممکن است درگیر رفتارهای غیراخلاقی شوند و حتی رفتارهای دور از اخلاق دیگران را هم راحتتر بپذیرند، این رفتار به ویژه زمانی که ادراک مردم در مورد آنچه اخلاقی است تغییر میکند قابل مشاهده است.
در تورم بالا ارزشهای اخلاقی و اجتماعی -مانند درستکاری، نوعدوستی و حتی شغل و پسانداز- رو به زوال میگذارد؛ برای مثال وقتی نابرابری را میبینند یا احساس میکنند دستمزدشان عادلانه نیست، در تعریف رفتارهای درست و غلط با تعارض روبرو میشوند./م